شنبه, ۲۴ شهريور ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۱۳
«شوق عجيب و فراوانی به مطالعه داشت. كليددار كتابخانه مسجد صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشريف بود و هرگاه فرصتی می‌يافت به مطالعه رو می آورد. كتاب؛ یاور، مونس و همدم خلوت او بود و گاهی تا پاسی از شب و گاه تا اذان صبح مشغول مطالعه بود....»در ادامه خاطرات حبیب وکیلی را از زبان دوستش در نوید شاهد بخوانید.

 

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید حبیب وکیلی در دوم فروردين 1348، در شهرستان دزفول به دنيا آمد. پدرش رحمان، خواربارفروش بود و مادرش زهرا نام داشت. دانش آموز سوم متوسطه بود. از سوی بسيج در جبهه حضور يافت. چهارم دی 1365، در اروندرود به شهادت رسيد.

«كليددار كتابخانه مسجد»

متن خاطره شهید حبیب وکیلی:

پسر شاخص مدرسه و خانه

پسر كوچك خانواده بود. پدرش كاسب و چند برادر از خودش بزرگتر داشت. سال دوم دبيرستان رشته رياضی فيزيك می خواند و از بچه های زرنگ و زبده دبيرستان بود.

جزء بچه‌هايی بوده که در خانواده نمونه و شاخص بودند. حبیب در خانواده‌شان بيشتر از همه، حتی بیشتر از پدر و مادرش، به نماز و روزه و تكليف فردی و مذهبی خود پايبند بود.

شوق عجيب و فراوانی به مطالعه داشت. كليددار كتابخانه مسجد صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشريف بود و هر گاه فرصتی می يافت به مطالعه رو می آورد. كتاب؛ یاور، مونس و همدم خلوت او بود و گاهی تا پاسی از شب و گاه تا اذان صبح مشغول مطالعه بود.

 می آموخت و می‌اندوخت و اندوخته‌های علمی‌اش را در برخوردها و روابط با دوستان، عرضه می کرد و در همان زمان مشوق ديگران به مطالعه و رشد و كسب معلومات بود.

جلسه قرآن

روز به روز در مسئله خودسازی بيشتر تلاش می کرد و در اينكار موفق بود و جزء كسانی بود كه به مدارجی از روحيات معنوی رسيده بود.

خيلی راحت هر شب برای نماز شب بيدار می شد. در دعاها خيلی راحت اشك بر چشمانش جاری می شد و در نمازهايش همين طور بود. بچه ها حبیب را قلباً دوست داشتند و محبتش عجیب توی دل بچه ها جوانه زده بود.

می گفت: همه چيز را مديون قرآن و جلسه قرآن مسجد هستم و بهترين دوستانم همين هایی هستند كه در مسجد و در كنار قرآن شبها علم و درس پاكی، تزكيه و عشق یاد می گیریم.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده